تجربه های دیروز

سلام

دیروز روز عجیبی بود و من پی در پی دچار خطا می شدم ولی علتش چی بود؟

اولین خطا: در مورد رضایی مردک انتشاراتی که علنا ما رو سر کار گذاشت. 

اشتباه اول: هیچ وقت مبلغ یک کار نا تمام رو کامل حساب نکن والا باید دنبالش بدوی. 

اشتباه دوم: با این ادمها بحث نکن اینها فقط پول رو می بینن و بس.

 اشتباه سوم: دلیل ندره خودتو برای این افراد اثبات کنی مهم اینه روی حرف خودت بمونی و نگذاری موضوع به بی راهه بره نباید اجازه داد هر چی می خوان بگن.

اشتباه چهارم: از در ایجاد ترحم وارد شد تا ادم رو دچار عذاب وجدان کنه در حالی که اون مدیر همکاراش هست و باید مراثب کارکرد اونها باشه.

اشتباه پنجم: حس صادقانه و روراستی با بذر ندارم پس نباید باهاش حرف زیادی بزنم. کم صحبت کن و تلفن های بی خود رو جواب نده.

اشتباه ششم: باید قبل از رفتن به داخل اتاق می پرسیدم کی تو اتاق هست بعد احازه می گرفتم و می رفتم . این اشتباست که مثل دکتر خادم سرتو بندازی بری تو.

اشتباه هفتم: برای عذرخواهی فرصت رو از دست نده و سریع عمل کن والا تو یادها می مونه. شرافت تو جلسه بود باید سریع جلسه رو تو اتاق خودم برگزار می کردم. باید موضوع رضایی رو از تو ذهنم بیرون می کردم لعنتی تمرکزم رو بهم زده بود.

اشتباه هشتم: مراقب بذر باش اون با باج کاراشو جلو می بره و همیشه تو دفتر دکتر تلپه. دکتر خیلی ظاهر بینه.

اشتباه نهم: وقتی دکتر وارد شد باید به احترامش پا می شدم و معرفیش می کردم. اینکه فقط خودم پا شدم کافی نبود. موقع رفتن هم باید می گفتم از دکتر عذرخواهی می کنیم که سر و صدا ایجاد کردیم.

اشتباه دهم: دکتر رییس مستقیم من هست و باید اول از همه با اون مشورت کنم. نه ک..اتب.

اشتباه یازدهم: باید می گفتم من از دیروز از دفترتون وقت گرفتم باهاتو صحبت کنم. 

اشتباه دوازدهم: با همکارات زیاد حرف نزن. 

اشتباه سیزدهم: مراقب باش مسیول دفترها هم زیاد حرف نزنن.

اشتباه چهاردهم: وقتی برات حکمی زده می شه قبل از خوشحالی ببین تاریخش مال کی هست و چرا برات حکم زدن و تعهد ایجاد کردن. باید پاسخگوی چه مواردی باشی. ضرورتی برای قبول حکم نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد