بازی‌وارسازی یا گیمفیکیشن: آیا بازی می‌تواند آینده کسب‌وکار را متحول کند؟ مهدی محمدزاده تهرانی

بچه‌ها برید کنار، اکنون نوبت آدم بزرگ‌ها و رهبران کسب‌وکار هست که بازی کنند! اصطلاح «بازی‌وارسازی» (gamification) در حال باب شدن است و ظاهراً به هیچ وجه یک بازی کودکانه نیست. شاید اصطلاح بازی‌وارسازی یا گیمیفیکیشن در دنیای کسب‌وکار و فناوری به گوشتان خورده باشد و اگر هم این‌چنین نباشد احتمالاً مصادیق آن را در پیرامون خود به خصوص در دنیای مجازی دیده‌اید؛ اما واقعاً این روند جدید در کسب‌وکار چیست؟

به بیان ساده، بازی‌وارسازی به این معنی است که برخی از ویژگی‌ها و عناصری را که در بازی‌های ویدئویی وجود دارند و ما از آن‌ها لذت می‌بریم، در کسب‌وکار یا در واقع هر حوزه غیر مرتبط با بازی اعمال کنیم. منطق کار این است که افراد عاشق بازی کردن هستند؛ آن‌ها ممکن است ساعت‌ها غرق بازی کردن شوند. بازی‌های موفقی چون Grand Theft Auto یا World of Warcraft میلیون‌ها گیمر پرشور دارند که به طور متوسط هفته‌ای ۱۳ ساعت را صرف بازی کردن می‌کنند. حتی ۴ درصد گیمرهای افراطی هفته‌ای ۴۸/۵ ساعت مشغول بازی کردن هست که بیشتر از زمانی است که اغلب افراد صرف کار خود می‌کنند!

اما این چه چیزی است که بازی‌ها را این‌چنین جذاب می‌کند و چگونه ما می‌توانیم از آن در کسب‌وکار بهره ببریم؟ آن چه بازی‌ها برای افراد فراهم می‌کنند و در بسیاری از موقعیت‌های دنیای واقعی وجود ندارد، محیطی رقابتی با چالش‌های پی‌در‌پی است که در آن افراد همیشه در تلاش‌اند به مرحله جدیدی بروند و مأموریت بعدی را انجام دهند، محیطی که در آن افراد بازخورد و پاداش‌های آنی می‌گیرند، امتیاز و مدال جمع می‌کنند، در رده‌بندی‌ها بالا می‌روند و می‌بینند جایگاهشان ارتقاء پیدا کرده است.

همه این موارد امکان‌پذیر است به این دلیل که ما بازی‌های ویدئویی را در یک محیط دیجیتال بازی می‌کنیم که می‌تواند هر کاری را که انجام می‌دهیم زیر نظر بگیرد و تجزیه و تحلیل کند. با توجه به این که دنیای واقعی ما نیز به طور فزاینده‌ای به سمت دیجیتالی شدن پیش می‌رود، اکنون این امکان وجود دارد که همین موارد را در بسیاری از محیط‌های کاری به کار بگیریم. خطوط هوایی، هتل‌ها و فروشگاه‌های خرده‌فروشی مدت‌هاست که از اصول بازی در برنامه‌های وفاداری مشتری خود استفاده می‌کرده‌اند. هر بار که شما پرواز می‌کنید، در هتل اقامت می‌کنید یا خریدی انجام می‌دهید، شما به عنوان پاداش امتیاز می‌گیرید و ممکن است پس از مدتی سطحتان بالاتر رود. این شیوه کارساز است به این دلیل که افراد عاشق امتیاز جمع کردن هستند.

همه ما کودکی درون خود داریم که عاشق تفریح کردن، چالش‌های جدید، دستاوردها، پاداش‌ها و شناخته شدن است. اگر خودتان هنوز فرزندی ندارید احتمالاً دیده‌اید که چگونه خواهرزاده یا برادرزاده کوچکتان عاشق این است که برای کار خوبی جایزه بگیرد، عاشق رقابت کردن است، عاشق این است که نامش در تابلوی برترین‌ها قرار بگیرد و هیچ‌چیزی نمی‌تواند مانع امتیاز جمع کردن آن‌ها شود. مدارس هم از این شیوه استفاده می‌کنند و بسیاری از معلمان مدارس با جایزه، برچسب و کارت امتیاز کودکان را تشویق می‌کنند.

در دنیای کسب‌وکار هم مثال‌های زیادی از بازی‌وارسازی وجود دارد که در ادامه دو نمونه از آن‌ها (یکی مربوط به یک شرکت بزرگ و دیگر از شرکتی کوچک‌تر) آمده است که قدرت بازی‌وارسازی را به تصویر می‌کشند:

  • پیش از این که مایکروسافت نسخه‌های جدید نرم‌افزارهای خود را منتشر کند لازم است افراد آن‌ها را تست کنند تا ایرادات شناسایی و برطرف شوند. در گذشته این شرکت صرفاً از کارکنان مایکروسافت درخواست می‌کرد نسخه‌های جدید نرم‌افزارها را تست کنند اما این کار با استقبال بالایی مواجه نمی‌شد. به هر حال دانلود، نصب و اجرای یک نرم‌افزار جدید زمان‌بر است و همه به قدر کافی سرشان شلوغ بود؛ اما زمانی که مایکروسافت تست یکی از سیستم‌عامل‌های جدید خود را به صورت بازی درآورد، استقبال کارکنان بسیار شدت گرفت. تفاوت کار این بود که مایکروسافت اسامی کارکنان را در اینترانت شرکت منتشر کرد و به هر فردی برای دانلود، نصب، انجام یک تست ۴۸ ساعته و موارد دیگر یک نوار پیشرفت (progress bar) اختصاص داد. همچنین این شرکت یک تابلوی برترین‌ها ایجاد کرد تا نشان دهد چه کسانی بیش‌ترین فعالیت را داشته‌اند و بیش‌ترین بازخوردها را ارائه کرده‌اند. طولی نکشید که همه در این باره صحبت می‌کردند، نرم‌افزار را دانلود و تست می‌کردند و تغییرات تابلوی برترین‌ها را دنبال می‌کردند.
  • Bluewolf، یک شرکت مشاوره نسبتاً کوچک، می‌خواست کارکنان خود را تشویق کند از رسانه‌های اجتماعی بیشتر استفاده کنند، برند شخصی خود را ایجاد کنند و خود را به عنوان متخصصان حوزه‌های خاص و رهبران فکری ارتقاء دهند. اگر چه این شرکت می‌دانست حضور فعال‌تر در فضای اجتماعی می‌توانست منجر به جذب مشتریان احتمالی جدیدی شود، اما در ترغیب افراد به انجام این کار با مشکل مواجه بود. پس از مدتی شرکت سیستم CRM خود را به کار گرفت تا پست‌های وبلاگی را که افراد می‌نوشتند، تعداد دفعاتی که افراد اطلاعات را در فیسبوک و توییتر به اشتراک می‌گذاشتند و تعداد بازدیدها، لایک ها و نظرات پست‌ها را ردیابی کند. هر یک از این موارد امتیازی را برای افراد در بر داشت که به Bluewolf اجازه می‌داد صفحاتی برای رده‌بندی و تابلوهایی برای برترین‌ها ایجاد کند. این کار باعث شد فعالیت اجتماعی افراد به شدت افزایش پیدا کند که به نوبه خود ترافیک ورودی وب‌سایت آن‌ها را از رسانه‌های اجتماعی سه برابر کرد، خوانندگان وبلاگ آن‌ها سه برابر شد و میزان همکاری را در داخل شرکت افزایش داد.

اگر می‌خواهید کمی بیشتر درباره بازی‌وارسازی بدانید، به شما توصیه می‌کنم این سخنرانی فوق‌العاده TED را از طراح بازی، Jane McGonigal، درباره بازی‌وارسازی ببینید.

شما چه فکری می‌کنید؟ آیا بازی می‌تواند آینده کسب‌وکار را متحول کند؟ آیا بازی‌وارسازی به ما کمک خواهد کرد به یک زندگی شغلی بیش از حد عادی روح تازه‌ای ببخشیم؟ شما نیز دیدگاه‌های خود را به اشتراک بگذارید و وارد بازی نظردهی، به اشتراک‌گذاری و امتیازدهی شوید!

http://www.businesstrend.ir/

  منبع: Bernard Marr on Linkedin

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد